قنات مرغیاب
عنوان شعر: قنات مرغیاب
شعر بگویم اینک از قنات مرغیا
گر ب دنبال محل تفریحی اینجا بیا
پُر درخت و سر سبز هسته ک با بالای قَلَه
میچرانن در زمینش مردمان هر روز گَلَه
منطقه ی تفریحی و منظره ی بکر و قشنگ
گر بیای دور زنی از عطر گل میشی فشنگ
در بهار و در خزان باشد مکانی پر صفا
از من این بر تو نصیحت یک دفعه حتما بیا
از قنات پر خروش مرغیای
میرسد باز هم مدار با بیل بیای
این مدار یا ک همان است حق آب
اکثر مردم روستامان ز باب
در قنات مرغیای فصل بهار
آب ب قدریست ک بایستی فرار
در خزان آبش ک افت کرده شدید
باید آمد این قنات نوروز بدید
این قنات از کوهها و دره ها
میکند جوش از دل این صخره ها
گردنه باد معروف در این تگو (دره)
تنگل خرّو بهاران هست پرُ او (آب)
گر ب دنبال پیاز کوهی شوی
تنگه ی بَزه سفید راهی شوی
از وسط روستا راهی میرود سوی قنات
از مغازه های روستا بخر ،ببر نُقلُ نبات
جون میده باغ مرغیای بر یک کباب و چای داغ
شک نکن اینجه بیای لازم نداری تو اجاق
شاعر: مبین معرفتی
gallery-poshteh.blog.ir
https://instagram.com/_u/gallery_poshteh
🌴🌿@gallery_poshteh🌿🌴